وی پی ان (VPN) چیست؟

وی پی ان (VPN) چیست؟

سرویس VPN به شما این امکان را می دهد تا بتوانید از طریق یک سرور خارجی در یک کشور دیگر به شبکه سراسری اینترنت متصل شوید. این اتصال از هر نقطه دنیا، موقعیت مکانی شما را به آن کشور تغییر می دهد و شما در شبکه اینترنت به عنوان کاربر آن کشور شناخته می شوید. شما پس از اتصال به این سرویس، در زمان باز کردن وب سایت، بدون هیچ گونه فیلترینگ می توانید از سرویس سایت های فیلتر شده استفاده نمایید و بدون هیچ هراسی از مزاحمت های اینترنتی به راحتی در دنیای اینترنت قدم بزنید و بدون هیچ نگرانی به سرعت بالا به گشت و گذر بپردازید.

VPN مجانی

خطرات و تبعات استفاده از VPNها
معاونت اجتماعی پلیس فضای تولید و تبادل اطلاعات نیروی انتظامی با تشریح خطرات استفاده از VPNها برای کاربران اعلام کرد: استفاده از چنین نرم‌افزارهایی مانند آن است که کاربران همه محتویات رایانه خود را اعم از تصویر، فیلم شخصی و اطلاعات مهم در اختیار سرور VPN قرار دهند.

به گزارش سرویس «حوادث» خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)،‌ معاونت اجتماعی پلیس فضای تولید و تبادل اطلاعات ناجا در گزارشی اعلام کرد که استفاده از VPNهای موجود که امروزه با قیمت‌های نازل عرصه می‌شود، می‌تواند برای کابران خطرات زیادی داشته باشد.

براساس این گزارش کارشناسان معاونت تشخیص و پیشگیری پلیس فتا با ارائه اطلاعات تخصصی بیشتر در مورد فعالیت فیلترشکن‌ها و VPNهای موجود اعلام کردند که مردم بدون بررسی عملکرد نرم‌افزارهای فیلترشکن، آنها را بر روی رایانه خود نصب می‌کنند و ممکن است این نرم افزارها خود یک Trojan یا key logger باشند و اطلاعات مربوط به نام عبور و کاربردی افراد را دراختیار سرور خود قرار دهند.

براین اساس همچنین VPNها اطلاعات را بصورت Encrypt شده منتقل می‌کنند و فرمول Decrypt کردن آن در اختیار سرور است و تضمینی وجود ندارد که سرور قبل از رسیدن اطلاعات به مقصد آن را بازخوانی نکرده باشد.

براساس این گزارش بیشتر VPNها حداقل دو عملکرد زیر را انجام می‌دهند که در عمل «Proxying»‌ پروکسی دستگاه واسطه یا برنامه‌ای است که ارتباط بین سرور و کلاینت را فراهم می‌کند و پروکسی عمل انتقال درخواست‌های داخلی یا ترجمه اطلاعات و عبور آن به سرورهای دیگر را انجام می‌دهد.

VPN توسط واسطی تحت عنوان Gateway بین کاربر و نرم‌افزار عمل می‌کند.(دریافت یک درخواست از طرف کاربر، اتصال به یک وب سرور، دانلودکردن اطلاعات و برگرداندن اطلاعات به کاربر توسط ارتباط SSL صورت می‌گیرد) باید در نظر داشته باشید که پروکسی به علت رمزنگاری، رمزگشایی و بازرسی محتویات هر بسته عملکرد کندی دارد، در این مرحله از کار است که امکان افشای اطلاعات شما وجود دارد.

در روش دوم که Application Translation است این بخش از عملکرد VPN با استفاده از پروکسی برای برقراری ارتباط با پروتکل مناسب تعامل می‌کند که این امر به کاربران اجازه می‌دهد تا از طریق مرورگر وب به برنامه‌هایی که واسط کاربری وب ندارد دسترسی داشته باشند.

به گزارش ایسنا، Application Translation برای هر پروتکلی که پشتیبانی می‌کند نیاز به یک موتور مترجم دارد که در این مرحله درصورت نیاز، مالک سرویس‌دهنده امکان طراحی و اضافه‌کردن Option خاصی برای شنود را دارد.

در ادامه این گزارش آمده است که استفاده ازSSL Tunnel VPN بیشتر به منظور طراحی شبکه‌های امن درون سازمانی بکار می‌رود و این شبکه‌ها به منظور انتقال اطلاعات امن درون سازمان و کاهش امکان دسترسی افراد خارج از سازمان به اطلاعات طبقه‌بندی شده طراحی و راه‌اندازی می‌شوند و در اکثر موارد اطمینان کردن به VPNهای تجاری ارزان قیمت عقلانی نیست و در اکثر موارد این دسته از شبکه‌ها، که در سازمان‌های مهم اطلاعاتی طراحی می‌شود بر روی اینترنت قرار داده نمی‌شوند.

به گزارش ایسنا، در پایان این گزارش آمده است که استفاده از VPNهای تجاری، ممکن است خطرات بسیاری داشته باشد و کاربران اینترنت باید بدانند که استفاده از چنین نرم‌افزارها و روش‌هایی، مانند این است که همه محتویات رایانه خود را اعم از تصویر، فیلم شخصی و اطلاعات مهم شخصی و کاری در اختیار سرور VPN قرار دهند.

حاجی‌فیروز

حاجی‌فیروز
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد 

یک حاجی‌فیروز در کنار خیابان ولی عصر تهران در کنارهٔ پارک ملت.

حاجی فیروز یا حاجی پیروز منادی سنتی نوروز است که در روزهای نزدیک به نوروز در کوچه‌ها و خیابان‌های ایران ظاهر می‌شود.

حاجی فیروز مردی است با چهره سیاه کرده و لباسی به رنگ قرمز همراه با کلاه دوکی شکل قرمز، دایره و دنبکی به دست می‌گیرد، به خیابان می‌آید و به رقص و شیرین‌کاری و خواندن شعرهای ضربی به رقص می‌پردازد. مردم از هر سنی دور او جمع می‌شوند و همراه با او شادی می‌کنند. گفته می شود که سیاهی صورت حاجی فیروز به دلیل بازگشت او از سرزمین مردگان است.
شعرهای حاجی فیروز 

حاجی فیروزه،
سالی یه روزه،
همه می‌دونن،
منم می‌دونم،
عید نوروزه.

ارباب خودم سامالا علیکم،
ارباب خودم سر تو بالا کن،
ارباب خودم منو نیگا کن،
ارباب خودم لطفی به ما کن.
ارباب خودم بزبز قندی،
ارباب خودم چرا نمی‌خندی؟

بشکن بشکنه بشکن،
من نمی‌شکنم بشکن،
اینجا بشکنم یار گله داره،
اونجا بشکنم یار گله داره!
این سیاه بیچاره چقد حوصله داره.


عمونوروز

عمونوروز یکی از نمادهای نوروز است. داستان عمو نوروز، داستانی عاشقانه‌است. عمو نوروز منتظر زنی است. آنها می‌خواهند با هم ازدواج کنند. براساس یک باور قدیمی، نامزد عمو نوروز از یک ماه به نوروز مانده، به دارکوب‌ها و چرخ‌ریسک‌‏ها می‌‏گوید که از برگ نورس درختان و گلهای نوشکفته، قبای زیبایی برای عمو نوروز که در سفر دوازده ماهه‌است ببافند.محتویات [نهفتن]


شخصیت شناسی عمو نوروز 

عمو نوروز هر سال آخرین روز زمستان اولین روز بهار با کلاه نمدیش زولف‌های قرمز حنا بستَه مِثل ریشش با کمرچین آبی و شال خالخالی و شلواره گشادو گیوهٔ تَختِ از بالای کوه روبروی شهر با لبی خندان دلی شاد با عصای تو دستانش که نکیه گاه پیر مرد خستهٔ لب خندان است یواش یواش پایین می‌آید
نمادشناسی داستان عمونوروز و ننه سرما 

در افسانه‌ها عمو نوروز نماد طبیعت یا شاه یا فرد دیگری که برکت به زندگی مردم میآورد بوده‌است و ننه سرما که همسر عمو نوروز است و همیشه منتظر آمدن وی است.
نمادشناسی در اقوام دیگر 

معمولاً شخصیت زن به علت اعتقاد بر تاثیر پذیری در افسانه‌ها با زمین هم هویت است و زن و زمین یکی هستند جز در بعضی از اساطیر مصری که زمین مذکر است. الهه که عاشق شاه است، او را انتخاب می‌کند و ننه سرما هم عمو نوروز را برمی گزیند.
افسانه‌ها 

دو دسته افسانه وجود دارد:
در بعضی از افسانه‌ها ننه سرما و عمو نوروز هیچ گاه همدیگر را مشاهده نمی کنند و زن هیچوقت در زمان آمدن عمو نوروز بیدار نیست؛ آن قدر خانه را روفته و روبیده و کار کرده که خوابش برده‌است و زن صاحب خانه‌است و مرد مسافر؛ و این سفر همیشه ادامه دارد.

در مورد دیگر تمام موارد مشابه است با این تفاوت که عمو نوروز و ننه سرما همدیگر را فقط در آخرین لحظات تغییر سال میبینند و شانس با هم بودن را فقط در آن زمان دارند.
نمونه داستان عمو نوروز و ننه سرما 

روایت یک : یکی بود، یکی نبود. پیر مردی بود به نام عمو نوروز که هر سال روز اول بهار با کلاه نمدی، زلف و ریش حنا بسته، کمرچین قدک آبی، شال خلیل خانی، شلوار قصب و گیوه تخت نازک از کوه راه می‌افتاد و عصا به دست می‌آمد به سمت دروازه شهر.

بیرون از دروازه شهر پیرزنی زندگی می‌کرد که دلباخته عمو نوروز بود و روز اول هر بهار، صبح زود پا می‌شد، جایش را جمع می‌کرد و بعد از خانه تکانی و آب و جاروی حیاط، خودش را حسابی تر و تمیز می‌کرد. به سر و دست و پایش حنای مفصلی می‌گذاشت و هفت قلم، از خط و خال گرفته تا سرمه و سرخاب و زرک آرایش می‌کرد. یل ترمه و تنبان قرمز و شلیته پرچین می‌پوشید و مشک و عنبر به سر و صورت و گیسش می‌زد و فرشش را می‌آورد می‌انداخت رو ایوان، جلو حوضچه فواره دار رو به روی باغچه اش که پر بود از همه جور درخت میوه پر شکوفه و گل رنگارنگ بهاری و در یک سینی قشنگ و پاکیزه سیر، سرکه، سماق، سنجد، سیب، سبزی، و سمنو می‌چید و در یک سینی دیگر هفت جور میوه خشک و نقل و نبات می‌ریخت. بعد منقل را آتش می‌کرد و می‌رفت قلیان می‌آورد می‌گذاشت دم دستش. اما، سر قلیان آتش نمی‌گذاشت و همانجا چشم به راه عمو نوروز می‌نشست...

روایت دو: یکی بود، یکی نبود. نرسیده به دروازهٔ شهر خونهٔ ننه سرماست که یک دل نه هزار دل عاشق پیره مرده... قصشون قصهٔ امسال و پارسال نیستها... قصهٔ عشقشون هزارسالست نه دوهزارساله شایدم خیلی بیشتر... پیرزنه اول هربهار خورشید درومده، نیومده پا می‌شه جاشو جم می‌کنه خونه تکونی می‌کنه حیاط و آب و جارو می‌زنه به خودش حسابی می‌رسه پاهاشو حنا می‌زاره دستاش قرمز می‌شن هفت قلم از خط و خال گرفته تا سرمه و سُرخاب و زرک آرایش می‌کنه... تنبون قرمز و شلیته پرچین می‌پوشه مشک و عنبر به سر و صورت و گیسِش می‌زنه... چرا می‌خندید بی مروتا؟ آخه عاشقه... عاشقی که پیر و جون نداره... داره؟ فرشش رو می‌یاره می‌ندازه رو ایون جلومنظر باغچه که پر از همه جور درخت میوه پر شکوفه و گلای رنگارنگ بهاری... تو یه سینی خوشگل و تمیز سیر و سرکه و سماق و سنجد و سیب و سبزی و سمنو می‌چینه تو یه سینیِ دیگه هفت جور میوهٔ خشک و نقل و نبات می‌ریزه. پا می‌شه سریع منقلُ آتیش می‌کنه و قلیونُ می‌یاره دم دستش؛ اما سر قلیونُ آتیش نمی‌زاره.. چشم به در تا عمو نوروز بیاد و قلیونو آتیش کنه و دیدنش مهیا بشه... تو همین فکرا پیرزنه از خستگی خوابش می‌بره... عمو نوروز می‌یاد اما ننه سرما خوابه... چُرتِش پاره می‌شه... اَی دل غافل عمو نوروز اومد و رفت پیره زنه خوابش برده بود... عمو نوروز رفت تا یه سال دیگه؟... ای پیری پیری پیری....

میر نوروز - عمونوروز

میر نوروز - عمونوروز
میر نوروزشادی آفرین برای مردم
بی گمان کسانی را که در روزهای نخست فروردین با لباس های قرمز رنگ و صورت سیاه شده در کوچه و گذر وخیابان می بینیم که با دایره زدن و خواندن و رقصیدن مردم را سرگرم می کنند و پولی می گیرند بازمانده شوخی ها و سرگرمی های انتخاب میر نوروزی و حاکم پنج روزه است که تنها در روزهای جشن نوروزی دیده می شوند و آنان در شعرهای خود می گویند: حاجی فیروزه، عید نوروزه، سالی چند روزه.



ابوریحان از مردی بی ریش یاد می کند که با جامه و آرایشی شگفت انگیز و خنده آور در نخستین روز بهار مردم را سرگرم می کرد و چیزی می گرفت و هم اوست که حافظ به عنوان میرنوروزی دوران حکومتش را بیش از پنج روز نمی داند.



سخن‌ در پرده‌ می‌ گویم‌ چو گل‌ از غنچه‌ بیرون‌ آی‌
که‌ بیش‌ از پنج‌ روزی‌ نیست‌ حکم‌ میر نوروزی‌

در قدیم‌ که‌ سرگرمی ها و امکانات‌ شادی ‌بخش‌ اندک‌ و محدود بود در دوره‌ نوروزی، فردی‌ که‌ به‌ او میر نوروز می ‌گفتند جامه‌ای‌ رنگین‌ بر تن‌ می‌ کرد، سوار چهارپایی‌ می ‌شد، کیسه‌ و کوله ‌ای‌ برمی ‌گرفت‌ و در کوچه‌ و بازار به‌ راه‌ می ‌افتاد و با صدای‌ رسا سخنان‌ خنده‌ آور و شادی ‌آفرین‌ می ‌گفت‌ و موجب‌ سرگرمی‌ مردم‌ می ‌شد. در هر خانه‌ ای‌ می ‌ایستاد و چیزی‌ دریافت‌ می ‌کرد و هر آنچه‌ بود ، نقل‌ و آجیل‌ و شیرینی‌ در کیسه‌ خود می‌ ریخت ومی ‌گفت‌ و می‌ خندید و می‌ خندانید و دل ها را شاد می ‌کرد.

میرنوروز دیروز عمونوروز امروز



شاید پدیده‌ عمونوروز که‌ به ویژه‌ در چند دهه‌ پیش‌ در ایران‌ معمول‌ بود شکلی‌ دیگر از همان‌ میر نوروز بوده‌ باشد. عمونوروز نیز با کلاه‌ و جامه ‌ای‌ رنگین‌ و دایره‌ای‌ زنگی‌ اما با رویی‌ سیاه ‌شده‌ از زغال‌ یا رنگ‌ در کوچه‌ و خیابان‌ به‌ راه‌ می ‌افتاد و اشعار کوتاه‌ خنده‌آور می‌ خواند و سعی‌ می ‌کرد تا دل‌ مردم‌ شاد کند و خود نیز چیزی‌ بستاند و شاد شود. در حال‌ حاضر این‌ رسم‌ تا حد زیادی‌ منسوخ‌ شده‌ و کمتر مورد توجه‌ قرار دارد اما نواختن‌ ساز و دهل‌ در آغاز نوروز در کوچه‌ها و محله‌های‌ قدیمی‌ هنوز هرچند کم،‌ اما متداول‌ است.

حاجی فیروز یا عمو نوروز

حاجی فیروز یا عمو نوروز

عمو نوروز و حاجی فیروز اصلا فرعی نیستند، خیلی هم اصلی اند. داستان عمو نوروز، داستانی عاشقانه است. عمو نوروز منتظر زنی است. آنها می خواهند با هم ازدواج کنند. این داستان می تواند به آن ازدواج مقدس الهه و شاه مربوط باشد. در واقع آن زن بی نام(سال) عاشق عمو نوروز است و آن الهه هم عاشق شاه است.
عمو نوروز نماد کسی است که برکت می دهد، حالا شاه یا هر کس دیگر و آن زن هم منتظر عمو نوروز است.
معمولا زن همیشه با زمین هم هویت است، جز در بعضی از اساطیر مصری که زمینش مذکر است، معمولا زن و زمین یکی هستند.
الهه که عاشق شاه است، او را انتخاب می کند و آن زن عاشق (سال) هم عمو نوروز را برمی گزیند
دیدار زن و عمو نوروز اتفاق نمی افتد. زن هیچوقت در زمان عمو نوروز بیدار نیست، آن قدر خانه را روفته و روبیده و کار کرده که خوابش برده. زن صاحب خانه است و مرد مسافر، و این سفر همیشه ادامه دارد. اما داستان حاجی فیروز بسیار جدی تر و مهم تر است. مرحوم مهرداد بهار حدس زده بود که سیاهی صورت حاجی فیروز باید مربوط به بازگشت او از دنیای مردگان باشد. ظاهرا داستان از این قرار است که “ایشتر” که همان الهه تموز است شاه –دوموزی- را برمی گزیند. یک روز الهه به زیرزمین می رود و با ورود الهه به زیرزمین، در روی زمین باروری متوقف میشود. نه دیگر درختی سبز می شود و نه دیگر گیاهی هست. خدایان که از ایستایی جهان ناراحت بودند، برای پیدا کردن راه حل جلسه میکنند و قرار میشود که نیمی از سال را «دوموزی» به زیر زمین برود و نیم دیگر سال را خواهر دوموزی که «گشتی ننه» نام دارد، به جای برادر به زیرزمین برود. وقتی دوموزی به روی زمین می آید، بهار میشود و تمام مراسم نوروز هم ظاهرا و احتمالا به دلیل آمدن اوست. وقتی دوموزی را به زیرزمین میفرستند، لباس قرمز تنش میکنند و دایره، دنبک، ساز و نی لبک دستش می دهند و این یعنی خود حاجی فیروز. صورت سیاهش هم مربوط به بازگشت از دنیای مردگان است و این شادمانی ها برای بازگشت دوموزی از زیرزمین است.
همه می دانیم حاجی فیروز طلایه دار عید نوروز است، اما اکثر ما از داستان شکل گیری این اسطوره بی خبریم.
دکتر کتایون مزداپور استاد زبان های باستانی و اسطوره شناس گفته است زنده یاد دکتر مهرداد بهار سالها پیش حدس زده بود سیاهی صورت حاجی فیروز به دلیل بازگشت او از سرزمین مردگان است و اخیرا خانم شیداجلیلوند که روی لوح اکدی فرود ایشتر به زمین کار می کرد، به نکته تازه ای پی برد که حدس دکتر بهار و ارتباط داستان بنیادین ازدواج مقدس با نوروز و حاجی فیروز را تایید می کند.
دکتر مزداپور می گوید:" نوروز جشنی مربوط به پیش از آمدن آریایی ها به این سرزمین است لااقل از دو سه هزار قبل این جشن در ایران برگزار می شده و به احتمال زیاد با آیین ازدواج مقدس مرتبط است. تصور می شده که الهه بزرگ، یعنی الهه مادر، شاه را برای شاهی انتخاب و با او ازدواج می کند."
دکتر صنعتی زاده این الهه را "ننه" یا "ننه خاتون" نام داده، معادل سومری آن "نانای" و معادل بابلی و ایرانی آن "ایشتر" و " آناهیتا" است. تا آنجا که می دانیم این الهه خدای جنگ، آفرینندگی و باروری است.
دکتر مزداپور داستان این ازدواج نمادین و اسطوره ای را که بنیادی ترین نماد نوروز است چنین شرح داد:" اینانا یا ایشتر که در بین النهرین است عاشق 'دوموزی' یا 'تموز' می شود( نام دوموزی در کتاب مقدس تموز است) و او را برای ازدواج انتخاب می کند."
تموز یا دوموزی در این داستان نماد شاه است. الهه یک روز هوس می کند که به زیرزمین برود. علت این تصمیم را نمی دانیم. شاید خودش الهه زیرزمین هم هست. خواهری دارد که شاید خود او باشد که در زیرزمین زندگی می کند.
اینانا تمام زیورآلاتش را به همراه می برد. او باید از هفت دروازه رد شود تا به زیرزمین برسد. خواهری که فرمانروای زیرزمین است، بسیار حسود است و به نگهبان ها دستور می دهد در در هر دروازه مقداری از جواهرات الهه را بگیرند.
در آخرین طبقه نگهبان ها حتی گوشت تن الهه را هم می گیرند و فقط استخوان هایش باقی می ماند. از آن طرف روی تمام زمین باروری متوقف می شود. نه درختی سبز می شود، نه گیاهی هست و نه زندگی. و هیچکس نیست که برای معبد خدایان فدیه بدهد و آنها که به تنگ آمده اند جلسه می کنند و وزیر الهه را برای چاره جویی دعوت می کنند.
الهه که پیش از سفر از اتفاق های ناگوار آن اطلاع داشته، قبلا به او وصیت کرده بود که چه باید بکند.
به پیشنهاد وزیر خدایان موافقت می کنند یک نفر به جای الهه به زیرزمین برود تا او بتواند به زمین بازگردد و باروری دوباره آغاز شود. در روی زمین فقط یک نفر برای نبود الهه عزاداری نمی کرد و از نبود او رنج نمی کشید؛ و او دوموزی شوهر الهه بود. به همین دلیل خدایان مقرر می کنند. نیمی از سال را او و نیمه دیگر را خواهرش که "گشتی نه نه" نام دارد، به زیرزمین بروند تا الهه به روی زمین بازگردد.
دوموزی را با لباس قرمز در حالی که دایره، دنبک، ساز و نی لبک دستش می دهند، به زیرزمین می فرستند. شادمانی های نوروز و حاجی فیروز برای بازگشت دوموزی از زیرزمین و آغاز دوباره باروری در روی زمین است.

هفت سین

هفت سین
با فرا رسیدن‌ سال‌ نو، سفره‌ مبارک‌ هفت ‌سین‌ را می ‌گسترانیم.سفره‌ای‌ از هفت‌ گونه‌ گیاه‌ و دانه‌ و خوردنی‌ دلپذیر. آب‌ و آیینه، شمع‌ و چراغ، نقل‌ و نبات‌ و گل‌ و سبزه‌ در آن‌ می ‌نهیم، کتاب‌ آسمانی‌ خود را می‌ گشاییم‌ و در لحظه‌ حلول‌ سال‌ نو در برابر سفره‌ای‌ از برکت‌ الهی‌ و به‌ امید رونق‌ و بهبود و معیشتی‌ بهتر دست‌ به‌ دعا برمی‌ داریم.


هفت شین
برخی‌ از محققان‌ معتقدند که‌ پیش‌ از اسلام، در این‌ سفره‌ هفت‌ شین می ‌گذاشته ‌اند همچون‌ شمع‌ ، شیرینی‌ ، شیر، شربت‌ ، شهد و شاهدانه و یا هفت‌ گیاه‌ چیده‌شده‌ سودمند به‌ صورت‌ هفت‌چین و یا هفت‌ سینی‌ از خوردنی های‌ مطلوب است اما قرن هاست‌ که‌ در سفره‌ عید هر ایرانی‌ هفت‌ گونه‌ خوردنی‌ و سبزه‌ که‌ حرف‌ نخست‌ آن‌ سین‌ است‌، چیده‌ می ‌شود و آن ‌چنان‌ که‌ پیداست‌ سخن‌ بر سر حرف‌ سین‌ یا چین‌ یا شین‌ نیست بلکه‌ محتوای‌ سینی ها یا ظروفی‌ که‌ خوردنی‌ در آن‌ می ‌نهند اهمیت‌ دارد و محتوای‌ ظرف ها نمادهایی‌ در سفره‌ هفت‌ سین هستند.


روایات گوناگون از هفت سین
در گذشته عدد هفت‌ خوش ‌یمن‌ ،مبارک‌ و حتی‌ مقدس‌ تلقی‌ می شده است.هفت‌سین در مراسم نوروزی به روایت‌های گوناگون به وجود آمده است، گروهی از پژوهشگران بر این باورند که درجشن نوروز، میوه‌ها ، شیرینی‌ها و خوراکی‌ها را در هفت عدد از سینی‌ها می‌چیدند و بر سفره نوروزی می‌گذاشتند و آن را هفت‌سینی می‌گفتند که بعدها در طول زمان به هفت‌سین تبدیل شده است.
گروهی دیگر چنین باور دارند که در زمان‌های پیش و به هنگام نو شدن سال بر سفره نوروزی هفت شین مانند شیر، شکر، شیرینی، شربت، ... می گذاشتند که به تدریج به هفت‌سین تبدیل شده است.
گروهی دیگر بر این گمانند که ابتدا هفت‌چین یعنی هفت نوع چیدنی از درخت،بوده است که بعدها به هفت‌سین تغییر یافته است.

چرا «هفت» در سفره‌ هفت ‌سین‌
عدد هفت‌ که‌ جمع‌ سه‌ و چهار است، نزد ریاضیدانان‌ به‌ سبب‌ شکل‌ هندسی‌ مثلث‌ و مربع‌ که‌ اشکال‌ همگن‌ و کامل‌ به‌ شمار می‌ آیند نمایانگر کمال‌ و به‌ شکلی‌ نمادین، به‌ مفهوم‌ کثرت‌ و تکامل‌ است. هنگامی‌ که‌ از عدد هفت، یا هفت‌ هزار و... سخن‌ گفته‌ می ‌شود معنای‌ زیاد بودن‌ مد نظر است. در میان‌ اقوام‌ هند و اروپایی‌ و همچنین‌ هند و ایرانی‌ این‌ عدد خوش‌ یمن‌ و مبارک‌ تلقی‌ شده‌ و در اساس، نقش‌ این‌ عدد در فرهنگ‌ ملت ها نقشی‌ مثبت‌ است.
واقعیت های‌ طبیعی، مشاهده‌ها و تجربه‌های‌ مردم‌ در گذر زمان، نقش‌ ادیان‌ الهی‌ و باورهای‌ دینی‌ مردم‌ در توجه‌ ویژه‌ به‌ عدد هفت‌ بسیار اساسی‌ است‌ و از همین‌ روست‌ که‌ قرن هاست‌ در آیین ها و رسم های‌ ایرانی‌ نیز این‌ عدد جایگاهی‌ ویژه‌ دارد. در چیدن‌ و آراستن‌ سفره‌ هفت‌سین‌ نیز نقش‌ این‌ عدد به خوبی‌ آشکار است.
نگاهی‌ گذرا به‌ واقعیت های‌ طبیعی، کتب‌ الهی، باورهای‌ مردم، هنر معماری، موسیقی، خط‌ و نیز ادبیات‌ ملل‌ نشان‌ می ‌دهد که‌ عدد هفت‌ تا چه‌ حد مورد توجه‌ ویژه‌ قرار دارد. در قرآن‌ کریم‌ و نیز نزد مسلمانان‌ ایرانی‌ عدد هفت‌ جدای‌ از سایر عددها مورد توجه‌ قرار دارد. در برخی‌ از آیه‌ها و سوره‌های‌ قرآن‌ از عدد هفت‌ نام‌ برده‌ شده‌ است‌ و نیز قرآن‌ را مشتمل‌ بر هفت‌ موضوع‌ دانسته‌اند. مناسک‌ حج‌ هفت‌ مرحله‌ دارد و نخستین‌ قاریان‌ نیز هفت‌ نفر بوده‌اند. در کتاب های‌ آسمانی‌ انجیل‌ و تورات، بارها و بارها این‌ عدد با تأکید تکرار شده‌ است. همچنین‌ نزد زرتشتیان‌ هفت‌ امشاسپند گرامی‌ بوده‌ و در آیین‌ مهر هفت‌ اختر معتبر بوده‌ است. پیشینیان‌ ما نیز زمین‌ و آسمان‌ را دارای‌ هفت‌ طبقه‌ دانسته‌اند و به‌ زمین‌ هفت ‌اقلیم‌ می ‌گفته‌اند که‌ دارای‌ هفت‌ دریا بوده‌ است.

خلق‌ جهان‌ را در شش‌ مرحله‌ یا گاهنبار گفته‌ اند و در روز هفتم‌ که‌ پایان‌ خلق‌ جهان‌ است‌ به‌ نیایش‌ و جشن‌ و سرور می پرداخته ‌اند؛ این‌ آیین‌ هنوز مشاهده‌ می‌شود و ادامه‌ دارد. حرکت‌ و تغییر شکل‌ ماه‌ در چهار هفته، وجود خوشه‌ ستارگان‌ یا خواهران‌ هفتگانه‌ و همچنین‌ تکامل‌ جنین‌ در هفت ‌ماهگی، رویش‌ دندان‌ کودک‌ در هفت‌ ماهگی، تغییر تکاملی‌ نطفه‌ به‌ جوجه‌ پس‌ از سه‌ هفته‌ و... از مواردی‌ است‌ که‌ در طبیعت‌ مورد مشاهده‌ و توجه‌ قرار گرفته ‌اند.
باورهای‌ ملت ها نیز نمایانگر توجه‌ به‌ عدد هفت‌ و نقش‌ آن‌ است. در قدیم‌ مصریان‌ به‌ هفت‌ رکن‌ قدرت‌ معتقد بودند، کلدانی‌ها هفت‌ طبقه‌ کمال‌ و بابلیان‌ هفت‌ طبقه‌ آسمان‌ را باور داشتند، یونانیان‌ به‌ هفت‌ خدا معتقد بودند، هندوان‌ خدایان‌ هفتگانه‌ «آدی‌تیا» را می ‌پرستیدند و رومیان‌ جشن‌ بزرگ‌ هفت‌ مادر یا «سپتی ‌ماترا» را برگزار می ‌کردند.

بسیاری‌ از ملت های‌ دیگر نیز متوجه‌ این‌ عدد بوده‌اند. همچنین‌ از عجایب‌ هفتگانه‌ جهان‌ نام‌ برده‌ شده‌ است. در موسیقی‌ سنتی‌ ایرانی‌ هفت‌ دستگاه و در خط‌ هفت‌ شیوه‌ نگارش‌ تعیین‌ کرده‌اند. در هنر و ادبیات‌ نیز توجه‌ هنرمندان‌ و نویسندگان‌ به‌ عدد هفت‌ آشکار است.
در اساس‌ بین‌ اقوام‌ هند و اروپایی و نیز ایرانیان‌ و هندوان، عدد هفت‌ خوش ‌یمن‌ و مبارک‌ تلقی‌ شده‌ است و از همین‌ روست‌ که‌ در فرهنگ‌ ایرانی‌ ما که‌ بنیانش‌ بر باورهای‌ دینی‌ استوار است‌ در سفره‌ عید که‌ سفره‌ای‌ دلپذیر و خوش ‌یمن‌ و سرشار از امید به‌ بهبودی‌ و رونق‌ بیشتر است، هفت‌ سین‌ چیده‌ می ‌شود به‌ این‌ امید که‌ سال‌ نو پر برکت‌ و مبارک‌ باشد.

سیزده بدر

سیزده بدر

سیزده‌بدر یکی از بهترین روزهای نوروز می‌باشد. مردم پس از انجام 12‌روز برگزاری جشنهای سال نو، روز سیزدهم را در دل طبیعت می‌گذرانند.
در این روز که‌ پایان‌ دوره‌ نوروزی‌ تلقی‌ می‌ شود، مردم‌ در دشت‌ و بیابان‌ و در فضای‌ سبز بهاری‌ گرد می‌ آیند و به‌ شادی‌ می ‌پردازند. در این‌ روز پایانی‌ نیز چون‌ روزهای‌ دیگر عید، خوراکی‌ ویژه‌ همچون‌ آش‌ رشته‌ و دیگر خوراک های‌ سبزی‌ دار می ‌پزند. گندم هایی‌ را که‌ برای‌ سفره‌ هفت‌ سین‌ رویانیده‌اند با خود به‌ صحرا می‌ برند و با انداختن‌ آن‌ در جوی‌ و رود و بیرون‌ از خانه‌ نحسی‌ سیزده‌ را که‌ یا به‌ آن‌ معتقدند و یا بنا به‌ رسم‌ کهن، آن‌ را خوش ‌یمن‌ تلقی‌ نمی‌ کنند از خود و خانواده‌ دور می‌ سازند.


رسوم جشن سیزده بدر
بسیاری‌ از مردم‌ به‌ نحسی‌ عدد سیزده‌ نه ‌تنها اعتقادی‌ ندارند بلکه‌ در اساس تأثیر عددی‌ خاص‌ را در سرنوشت‌ خود مؤثر نمی‌دانند اما این‌ باور که‌ در قدیم‌ عدد سیزده‌ را خوش ‌یمن‌ تلقی‌ نمی ‌کرده‌اند شاید به‌ این‌ دلیل‌ باشد که‌ در طالع ‌نمای‌ نجومی، قدما معتقد بودند که‌ آسمان‌ دوازده‌ برج‌ دارد و هر تولدی‌ که‌ صورت‌ می ‌گیرد دارای‌ ستاره‌ای‌ در یکی‌ از دوازده‌ برج‌ است‌ و بنا براین اینکه کدام‌ ستاره‌ در کدام‌ برج‌ قرار گرفته، طالع‌ و خوی‌ فرد متولد شده‌ شکل‌ می ‌گیرد و خارج‌ از دوازده‌ برج‌ که‌ عدد سیزده‌ است ،نابجا و نحس‌ به‌ شمار می ‌آمده‌ است. در هر حال‌ اکنون‌ دیگر نحسی‌ عدد سیزده‌ مورد پذیرش‌ همگان‌ قرار ندارد و بیشتر جنبه‌ خرافی‌ دارد.
گروهی از مردم معتقدند که برای دور‌کردن نحسی این روز باید از خانه خارج شوند و سیزده بدر کنند تا نحسی روز در طبیعت به در شود. در این روز سبزه‌ها سبز شده را که چند روز اول سال نو مهمان سفره هفت سین بوده به آب روان می‌سپارند. خوراکی های باقیمانده نوروز، به مصرف می‌رسد، بساط بازیهای دسته‌جمعی پهن است.
روز سیزدهم، کمتر کسی در منزل می‌ماند. در ساعت اول روز خیابانها شلوغ و پر‌رفت و آمد است. پارکها مناظر طبیعی اطراف شهر پذیرای میلیونها زن و مردم و جوان و پیر و کودک است. خانواده‌ها با صفا و صمیمیت در کنار هم می‌نشینند و گل می‌گویند و گل می‌شنوند. مردمی که در طول سال در هیاهوی شهر پی نام و نان هستند و با هم روابطی سرد و خشک دارند در این روز تغییری در رفتارشان روی می‌‌دهد همه مهربان و شادمان هستند. گویی بهترین روز سال همین روز است. هر‌چند گروهی آن را نحس می‌شمارند اما در این روز همه چیز و همه کس رنگ شادی دارد.


سیزده‌بدر نحس است یا مبارک؟
گروهی چنین بیان می‌دارند که روز سیزده هر‌ماه در جدول سی روز ایران باستان به فرشته تیر یا تیشتر که ستاره باران است،مربوط است و بسیار روز خجسته و مبارکی است. در اعتقادات مردم ایران باستان روز سیزده بدربه هیچ وجه نحس نبوده است. در جدول مربوط به سعد و نحس روزها نیز روز سیزدهم مبارک آمده است.
مردم ایران باستان در مورد این روز معتقد بودند که جمشید شاه (بنیانگذار نوروز) روز سیزده نوروز را در صحرای سبز و خرم، خیمه و خرگاه برپا می‌کرد و بار عام می‌داد. چندین سال متوالی این کار را انجام داد که در نتیجه این مراسم در ایران زمین به صورت سنت و مراسم درآمد.
در تحلیلی دیگر این‌طور بیان می‌گردد که ایرانیان پس از دوازده روز جشن‌گرفتن و شادی‌کردن که به یاد دوازده ماه از سال است، روز سیزدهم نوروز را که فرخنده است به باغ و صحرا می‌رفتند و شادی می‌کردند و در حقیقت بدین ترتیب رسمی‌بودن دوره نوروز را به پایان می‌رسانیدند.
در تحلیل دیگری چنین بیان می‌گردد که اعتقاد به عمر 12‌هزار ساله جهان نزد زرتشتیان، تحت تأثیر نجوم بین‌النهرین است که معتقد بودند هر‌یک از دوازده اختر که خود به یکی از برج های دوازده‌گانه حاکم است، هزار سال به جهان حکومت خواهد کرد. بدین روی عمر جهان دوازده هزار سال است و در پایان دوازده هزار سال، آسمان و زمین درهم خواهد شد.
بنا براین اصل اعتقاد به دوازده هزار سال و دوازده ماه سال تأثیر معتقدات بابلی است. پس از دوازده هزار سال، آشفتگی آغازین باز می‌گردد پس جشنهای دوازده روز در فروردین آغازسال با سال دوازه ماهه و دوره دوازده هزار ساله عمر جهان مربوط است. انسان آنچه را در این دوازده روز پیش می‌آمد، سرنوشت سال خود می‌انگاشت. از پیش از نوروز انواع دانه‌ها را می‌کاشتند و هر دانه‌ ای که در طی این دوازده روزه بهتر و بیشتر رشد می‌کرد آن دانه را برای کاشت آن سال به‌کار می‌بردند و گمان داشتند اگر روزهای نوروزی به اندوه بگذرد همه سال به اندوه خواهد گذشت.
درادامه آمده است: 12‌روز فروردین نماد همه سال بود و چون پس از 12‌هزار سال عمر ، آشفتگی نخستین باری دیگر باز می‌گشت پس در پایان دوازده روز نیز یک روز نشان آشفتگی نهایی و پایان سال را بر خود داشت.


علف یا سبزه گره زدن
یکی از کارهای روز سیزده‌بدر، علف گره‌زدن است.در‌مورد سابقه این رسم می‌گویند که مربوط به فرزندان کیومرث یعنی اولین زوج یا اولین پدر و مادر (مشیه و مشیانه)است. زرتشتیان معتقدند چون این دو با هم ازدواج کردند، دو شاخه «مورد» را گره زدند و پایه ازدواج خود را بنا نهادند و از آن زمان به بعد این رسم معمول گردید.

چهارشنبه ‌سوری‌


یاکان‌ ما در شب‌ عید آتش‌ می‌ افروختند و به‌ شادی‌ گرد آن‌ نیایش‌ می‌ کردند. گویند که‌ پس‌ از اسلام‌ در ایران‌ رسم‌ بر این‌ شد که‌ در آخرین‌ چهارشنبه‌ سال ،پس‌ از غروب‌ آفتاب‌ با چوب‌ و کنده‌ و خار در فضای‌ باز آتش‌ افروزند و جشن‌ گیرند و هنوز پس‌ از قرن ها هر سال‌ مردم‌ با افروختن‌ آتش‌ و پریدن‌ از روی‌ آن‌ و خواندن‌ سرود و صرف‌ نقل‌ و آجیل‌ و آش‌ رشته‌ مخصوص‌ تا آخرین‌ ساعات‌ شب‌ به‌ شادمانی‌ سرگرم‌ می ‌شوند.

استفاده های گوناگون از آتش در گذشته
آتش‌ از زمان های‌ دور مورد توجه‌ بوده‌ است. در قدیم‌ آتشکده‌های‌ بزرگی‌ در ایران‌ ساخته‌ بودند تا آتش‌ را همیشه‌ روشن‌ و برپا نگاه‌ دارند. به خوبی‌ پیداست‌ در زمانی‌ که‌ نیروی‌ اصلی‌ در تولید نورآتش‌ بوده، روشن‌ نگاه‌ داشتن‌ آتش‌ و در نتیجه‌ رهایی‌ از سیاهی‌ و تیرگی‌ و بهره‌مندی‌ از نور و روشنایی‌ چه‌ اهمیتی‌ داشته‌ است.
افزون‌ بر این‌ از روشنایی‌ آتش‌ در کار خبر رسانی‌ نیز استفاده‌ می ‌شده‌ است. بر فراز برج ها و بلندی ها آتش‌ می‌ افروختند و به‌ یکدیگر پیام‌ می‌ رسانیدند به جز بهره‌مندی‌ از نور آتش‌ و جنبه‌ پیام‌ رسانی، آتش‌ به‌ سبب‌ گرما و تولید حرارت‌ در خانه‌ و نیز استفاده‌ در پخت‌ و پز، کاربرد مفیدی‌ داشته‌ که‌ به‌ موجب‌ آن‌ مقدس‌ به‌ شمار می ‌آمده همچنین‌ آتش‌ به‌ لحاظ‌ پاک‌ کنندگی‌ و به‌ عنوان‌ نابود کننده‌ آلودگی ها مورد توجه‌ بوده است بنابراین آتش‌ به‌ لحاظ‌ نور، گرما، خبر رسانی، پاک‌ کنندگی‌ و به‌ عنوان‌ یکی‌ از عناصر چهارگانه‌ مقدس‌ پیشینیان‌ (آب، خاک، باد و آتش‌) در فرهنگ‌ ایرانیان‌ قدیم‌ اهمیتی‌ ویژه‌ داشته‌ است. اکنون‌ نیز همچنان‌ به‌ صورت‌ نمادین‌ در جشن‌ چهارشنبه ‌سوری‌ افروخته‌ می ‌شود و مردم‌ گرد آن‌ به‌ شادی‌ سرگرم‌ می ‌گردند.

معنای واژه سوری
واژه‌ سوری‌ یا سوریک‌ به‌ معنی‌ گل‌ سرخ‌ و گل‌ سوری‌ است‌ و شاید به‌ همین‌ سبب‌ است‌ که‌ در چهارشنبه ‌سوری‌ خوانده‌ می ‌شود:سرخی‌ تو از من... چهارشنبه‌ روز سرخ، روز گل‌ سرخ، روز افروختن‌ آتش‌ و شادمانی‌ مردم‌ و ستایش‌ خداوند برای‌ بهره‌مندی‌ از این‌ نعمت‌ است.

مسدود شدن سترسی 3میلیون کاربر ایرانی به سرویس‌های پست الکترونیکی

کاریکاتور/ ایمیل

کاریکاتور - دسترسی بیش از 30 میلیون کاربر ایرانی به سرویس‌های پست الکترونیکی از روز پنجشنبه مسدود شده است.